جدول جو
جدول جو

معنی فراخ دستی - جستجوی لغت در جدول جو

فراخ دستی
کرم، جوانمردی، مقابل تنگدستی، توانگری
تصویری از فراخ دستی
تصویر فراخ دستی
فرهنگ فارسی عمید
فراخ دستی
جود بخشش مقابل تنگدستی، توانگری دولتمندی، فراخ دامنی
تصویری از فراخ دستی
تصویر فراخ دستی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراخ دست
تصویر فراخ دست
سخی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراخ دست
تصویر فراخ دست
بخشنده، سخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ دست
تصویر فراخ دست
((فَ دَ))
کریم، بخشنده، توانگر، ثروتمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخ دست
تصویر فراخ دست
فراخ آستین، توانگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دراز دستی
تصویر دراز دستی
تعرض
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دراز دستی
تصویر دراز دستی
تسلط غلبه، دست به مال و ناموس مردم دراز کردن تعدی تجاوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ آستین
تصویر فراخ آستین
بخشنده، سخی، کریم، جوانمرد، برای مثال فراخ آستین شو کز این سبزشاخ / فتد میوه در آستین فراخ (نظامی۶ - ۱۰۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخ دهنی
تصویر فراخ دهنی
دارای دهنی گشاد بودن، پر گویی و بیهوده گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ دوشی
تصویر فراخ دوشی
چهار شانه بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ درمی
تصویر فراخ درمی
پولداری ثروت توانگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ آستین
تصویر فراخ آستین
جوانمرد صاحب همت کریم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران دستی
تصویر گران دستی
بتانی و کندی انجام دادن کارها مقابل سبک دستی سبک پایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ آستین
تصویر فراخ آستین
((~. خ))
کنایه از بخشنده، جوانمرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخ دوی
تصویر فراخ دوی
تیزروی تندروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ دلی
تصویر فراخ دلی
پر دلی بی باکی، پرخوری شکمبارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا دست
تصویر فرا دست
آنکه بر دیگری تفوق و برتری دارد، بالاتر
فرا دست آمدن: به دست آمدن، پیش آمدن
فرا دست دادن: سپردن، به دست کسی دادن
فرهنگ فارسی عمید
به دست 0 یا فرا دست آمدن 0 پیش آمدن 0 یا فرا دست دادن 0 سپردن تسلیم کردن
فرهنگ لغت هوشیار